دیشب به نیت ملاقات برخی دوستان رفتم بیرون و موندگار شدم و نفهمیدم ساعتها چطوری گذشت.
یک دوست (دوست یکی از دوستان) جدید رو ملاقات کردم و همکلام شدیم، اما خوب میدونید که هرچقدر در ساعتها جلو میریم، قدرت فکر و تمرکز به شدت پایین میاد، اون هم در شبهای آخر هفته.
اما معمولا یکی از خصوصیات مثبت الکل، برجسته شدن یه نکته و کم رنگ شدن بقیه هست. یعنی معمولا در حالی که بشدت توجه آدم به کل پیرامون کم میشه، اما در یک مورد خاص یا یک نکته یا یک فرد بشدت برجسته میشه، یعنی یه جورایی مغز انسان حالت مولتی فانکشن بودنش رو از دست میده و به سینگل فانکشن تغییر کاربری میده.
در تمام مدت این دوستمون در مورد اسپانیا و اوضاع سیاسی و اقتصادی اونجا حرف میزد، و اینکه چرا معترض هست و چرا مردم میخوان که دولت عوض بشه و اسپانیا رو با هلند مقایسه میکرد. اما خوب حقیقتش من اصلا ذهنم برای این صحبتها نمیکشید و هر از گاهی یک جمله در تائید تا عدم تائید میگفتم که احساس کنه که من دارم گوش میدم. من خودم انقدر مشکلات شخصی و اجتماعی دارم که راجع بهش فکر کنم که اسپانیا حتی اخرینش هم نیست.
البته اشکال از جایی که ما مکالمه میکردیم هم بود، خیلی شلوغ و سر و صدا و موزیک. من هم تقریبا چسبیده شده بودم به دیوار و اون هم با هیجان توضیح میداد، یک نکته در مورد دخترهای اسپانیایی همین با هیجان حرف زدن و دست بال و سر و صورت تکون دادن بی اندزشونه که اجازه نمیده آدم اصلا تکون بخوره.
این وسط مغز من روی یه سری نکته آماری متمرکز شده بود در مورد تموم کسانی که به زور قصد داشتن از فاصلهٔ بین من و دیوار عبور کنن و خیلی در گیر و دار آمار بیکاری در اسپانیا نبودم.
نکته اینه که روش پسرها و دخترها کاملاً متفاوته، جالبیش اینکه در ۹۵% (حول و حوش) پسرها روشون رو به سمت مخالف (دیوار) میکنن و رد میشن اما در مورد دخترها تقریبا ۱۰۰% موارد روشون رو به سمت مانع انسانی (من) میکردن و رد میشدند. و از اون صد در صد ۴۰% دخترها سعی میکنن با دسشون یه گارد جلوی خودشون درست کنن و هر با من رو یه قدم پرت کنن توی صورت دوست متکلمم.
نتیجه: پسرها به پسرها بیشتر اعتماد دارن، تا دخترها به پسر ها. و از این بین تقریبا نیمی از دخترها حتی به چشمهاشون هم اعتماد ندارن.
پ.ن. در مورد عملکرد مغز انسان: البته یک نظریه دیگه در همین راستا هست که میگه مغز انسان همواره سینگل فانکشن هست. فقط برای بعضیها سریع تر عمل میکنه و برای بعضیها کند تر. به این معنی که مغز انسان قابلیت پردازش دو نکته رو در زمان واحد نداره. مثلا میشه گفت اگه سرعت سوویچ مغز بین نکات مختلف به صورت میانگین بین ایرانیان به چند میلی ثانیه برسه در بین هلندی ها صد در صد به دقیقه می رسه.
اولین باره که به وبلاگتون سر می زنم. تازه پیداش کردم. هنوز خیلی از مطالبتون رو نخوندم. ولی همین اولش یه نظری داشتم و اون در مورد ماه تولدتونه که ماه تولد منم هست. من نمی دونم چرا نوشتید غمگین تریم ماه؟! به نظر من و از لحاظ طبیعی هم این ماه یکی از زیباترین ماههای ساله. ولی خوب حتما حس شما بهش اینه دیگه.
پاسخحذفسلام، مرسی که به این کلبه درویشی ما هم سر زدین. نمیدونم والا، خوب چون ماه تولدمه شاید برام غمگینه، شاید اینکه هر سال یکی از بهارهای عمرم تو همین ماه میگذره غمگینه، وگرنه در اینکه بهترین ماه ساله شکی نیست.
حذفچه جالب ! فکر میکردم این شیوه ی عبوری در مورد ما ایرانیها با سابقه ی ذهنیی که از فرهنک زیبای مزاحمتهای لمسی دارم صادقه!!! نگو کلا این در دی ان آی زنها نفوذ کرده
پاسخحذفبرای من هم جالب بود اما خوب میتونم تا حدودی درک کنم، با توجه به اینکه من هم از دیار همون فرهنگ میام، البته با این تفاوت که من همیشه از این فرهنگ متنفر بودم
حذفالبته منظورت بخشهای نادرست و اشتباهشه دیگه؟ به نظرم همه ی فرهنگمان هم اینطور تنفرانگیز نیست
پاسخحذففرهنگ زیبای مزاحمت های لمسی که بالا گفته بودید رو گفتم. اشتباه نشه منظورم فرهنگ ایرانی نبود.
حذف