۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

آخ دندونم...

خوب یکی‌ از مزخرف‌ترین اتفاقات که ممکنه در سفر بیفته دندون درده. از پنجشنبه دندون درد دارم، اون هم از نوع بدش. کلا نصف صورتم داره منفجر میشه، فکر کنم از اون روز تاحالا یه سی‌ چهل تایی مسکن  خوردم. اما خوب دیروز بعد از ظهر دیگه داشت من رو میکشت. زنگ زدم به علی‌، اون هم آبی پاکی‌ رو ریخت رو دستم و گفت با این چیزایی‌ که تو میگی‌ احتمالا نیاز به اندو داری (‌عصب کشی) داری. اما خوب گفت برو یه عکس بگیر و بفرست ببینیم می‌شه صبر کرد تا برسی‌ به هلند یا نه. سعی‌ کردم که بخوابم، نشد که نشد، بلند شدم رفتم یه شیشه ویسکی‌ خریدم اومدم. آخ که انگار آب رو آتیش بود. از هولم اینقدر ظاهراً خوردم که نفهمیدم چی‌ شد کی‌ شد که صبح شد. دورو برم رو نگاه کردم، چه آشفته بازاری بود اتاق. فقط گفتم خدا کنه کسی‌ نیومده باشه صبح برای نظافت که اگه اومده باشه و این صحنه رو دیده باشه.... لپتاپ باز بود، و همچنان داشت یه آهنگ از شماعی زاده پخش میشد!!! صفحهٔ مسیج فیسبوک باز بود و یه عالمه پیغام: "الو الو الو کجا رفتی‌ پس؟ " دوتا موبیل هم کنارم بود، تو یکی‌ وایبر باز بود و اون یکی‌ دیگه واتس آپ. پر از مسیج، نمیدونم دیشب چیکار کردم، فقط میدونم، صبح روز بعد از مستی هیچ وقت پیغام‌هایی‌ که شب قبل به آدما دادم رو نمی‌خونم، خیلی‌ مزخرفه. خلاصه نمیدونم دیشب روی مخ چند نفر رفتم... 
رفتم از تو صندوق پول بردارم، دیدم هرچی‌ رمز رو میزنم باز نمیشه. معلوم نبود دیشب تو اون حالت چرا رفتم سراغ گاو صندوق، و حالا با چه پسوردی قفلش کردم، هیچی‌ یه کاغذ برداشتم و شروع کردم به رمز گشایی، هرچی‌ عدد تو ذهنم می‌اومد که شبیه بود به رمزم زدم نشد که نشد، این وقتی‌ که من گذاشتم تا این رو باز کنم هیچ سارقی تو عمرش برای باز کردن یه قفل هدر نداده. آخرش باز شد، اونم با چه رمز مسخره ای... یک یک یک نه‌...

رفتم پذیرش هتل ازشون آدرس یه کلینیک دندون پزشکی‌ رو پرسیدم، تاکسی گرفتم و رفتم، نه یه اطلاعات داشت، نه کسی‌ بود، نه هیچی‌.. زنگ زدم به این همکارم و گوشی رو دادم به اولین نفری که دیدم.. دستم رو گرفت برد توی آسانسور و یه دکمه رو زد و رفت... رسیدم اونجا، هیچکس نمی‌تونست انگلیسی‌ صحبت کنه، منشی‌ بدو بدو رفت، دیدم با یه پسر بچه برگشت، خجالتی بود اما شروع کرد به انگلیسی‌ صحبت کردن... اقلا کارم رو راه انداخت. پاسپورتم رو خواستن... طبقه معمول نداشتم، من اصلا میترسم از این پاسپورت اینور اونور بردن، میترسم گم کنم، گفتن باید آی‌ دی‌ داشته باشی‌. طبقه معمول کارت قطار هلندیم رو در آوردم، عکس داره. گفتم این نشنال آی‌ دی منه، طبقه معمول نفهمیدن...قبول کردن، احتمال شماره مشتری رو هم بجای شماره ملیم نوشتن.. خلاصه یه عکس گرفتم و به دکتر گفتم بهم مسکن و دارو بده (اسمش رو از علی‌ گرفته بودم). اون هم نسخم رو پیچید و برگشتم هتل، حالا باز من موندم و این دندون درد و شنبه‌ای که حروم این دندون درد شد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر