۱۳۹۲ بهمن ۲۷, یکشنبه

این یک تبلیغ نیست...

منم میدونم این احساس نباید باشه، اما هست...

من حتی به همین کلمه "نباید" هم شک دارم! کدوم "باید"، کدوم "نباید"؟

اگر اعتقادات غیر قابل تغییر جنسی، مذهبی یا اجتماعی دارید تا همینجا هم زیاد خواندید. از شاهد لذت ببرید و مابقی متن رو رها کنید. ممنون.

امروز آهنگ جدید گوگوش رو گوش دادم، یکی‌ از دوستان همین صفحه به اشتراک گذشته بود، شعر رو دوست داشتم، ویدئو رو هم، به استثنای موزیک و خواننده که شاید این روزها خیلی‌ باب دل من نباشن. صرفا همین.

خوندن نظرات آدم‌ها همیشه جالبه. کم نبودند کامنت‌های " تبلیغ، تبلیغ، تبلیغ".

اصولاً نمی‌فهمم این اصطلاح "تبلیغ برای همجنسگرایی" رو. هرچقدر هم که بخوام خودم رو بگذارم جای نویسنده یا گوینده نمیتونم. اینکه این اصطلاح پوچه.
اینکه این افراد تعریفی‌ برای عشق، علاقه و رابطه ی جنسی‌ ندارند یا چی‌؟ اینکه همه چیز رو میشه تبلیغ کرد جز غریزه انسان رو... غریزه... اینقدر واضحه که حتی نیاز به تعریف نداره.

من احتمالا اگه هزار ویدئو از هم جنس گرایی و مزایای اون ببینم، تنها اتفاق ممکن اینه که تصمیم بگیرم به یه پسر دیگه نزدیک بشم، خوب تا اینجاش خوبه احتمالا می‌تونم اینکار رو بکنم، اما خوب تجسم صورت یک پسر دیگه چشم توی چشم، و لب رو لب برای من تهوع آواره! حالا صبح تا شب برای من ویدئوی همجنس گرایانه بگذارید. 

به همون اندازه که غریزه من در آغوش کشیدن یک دختر رو دوست داره، به همون اندازه که روح و ظرافت یک دختر برای من لذت بخش هست، به همون اندازه که تمام شب های عاشقانه من با یک دختر تقسیم شده، به همون اندازه در آغوش یک پسر بودن کراهت داره! برای من! صرفاً برای من. حالا شما هر روز صبح تا شب برای من همجنس گرایی رو به اصطلاح "تبلیغ" کنید. نو چنس...

رفتار جنسی‌ غریزی‌ترین رفتار بشر هست، غیر قابل تعلیم، غیر قابل تربیت. اگر کسی‌ همجنس گرا باشه، همجسگراست، و اگر کسی‌ نباشه شما هرگز نمی‌تونید اون رو تشویق به همجنس گرا بودن کنید. دست بردارید از این واژه بی‌ معنی‌ "تبلیغ". اتاق خواب آدم‌ها تبلیغ کردنی نیست!

بابا همیشه این رو میگفت؛ هیچ وقت به اتاق خواب هیچ فردی بدونه اجازه وارد نشو، اونجا خصوصی‌ترین قسمت زندگی‌ آدم هاست. احتمالا این اصطلاح " اتاق خواب" اصطلاح انتخابی بابا در خور شعور کودکی من بوده! 

گوگوش فقط حمایت کرد، شما آزادید که نکنید. کسی‌ غریزه آدم‌ها رو تبلیغ نکرد، اگر نظر متفاوتی دارید لطفا سرتون رو بکنید توی برف جلوی در خونه خودتون.

خوشحالم دوستانی دارم که اینجا تونستند به من اطمینان کنند و بگن که همجنسگرا هستند، که شریک‌های عاطفیشون رو به من معرفی‌ کنند، اینکه دوستیمون همون‌قدر نزدیک بمونه که وقتی‌ نمیدونستم. اونا همیشه همون شکلی‌ هستند که بودند، فقط به خواسته خودشون من رو محرم این راز دونستند که هم اتاق خوابیشون کیه! همین!

اگر همون‌قدر که من از روح و بدن زیبای یک دختر لذت میبرم اونها هم از روح و بدن همجنسشون لذت میبرند، خوب ببرند... به من چه! به ما چه؟

فقط به نظرم خیلی مسخره و بیشرمانست که یه نفر دست معشوقش رو بگیره و با هم به اتاق خوابشون برن و بعد از ارضای جسم و روحشون، از اتاق بیرون بیان و یک عده رو با انگشت اشاره خطاب قرار بدن و بگن؛ شما ها حق ندارید با کسی باشید که عاشقشید.


پی نوشت یک: شاهدش هم که اینجاست، به احترام شعر زیبا و ویدیو زیباش.

پی نوشت دو: ویدیو رو هم اینجا میتونید ببینید.

پی نوشت سه: گوگوش رو تحسین میکنم با تمام علاقه نداشته ام به کارهای این روزهاش، اینکه میدونست این ویدیو و حمایتش از همجنسگرا ها به شدت میتونه به محبوبیتش لطمه بزنه، اما این کار و کرد، نه برای اولین بار شاید، اما به عنوان یکی از بهترین ها و محبوب ترین ها!

۱۹ نظر:

  1. گاهي آدم احساس ميكنه تبليغ ها به آدم توهين ميكنن.

    پاسخحذف
  2. آلن عزیز میدونستی خیلی از همجنسگراها هموفوب هم هستند؟
    یعنی به قدری در ذهنشون تتنفر از همجنسگرایی فرو رفته که با اینکه در اعماق وجودشون همجنسگرا هستند از همجنسگراها وحشت و فوبیا دارند.
    من هم با کلمه ی "باید" همون مشکلی رو دارم که تو داری ولی به نظرم یه جور کنایه هم میتونه باشه.
    از این بایدها و نبایدها زیاد داریم....

    پاسخحذف
  3. چرا این نظرای من ثبت نمیشد؟این سومی اش هس که نوشتم!انگشت درد گرفتم!!
    من ادم مذهبی هستم و به خط فکری ام هم سعی خودم رو میکنم که پایبند باشم.اما همیشه سعی کردم که به شرایط احترام بذارم.همیشه گفتم هرکس به عمل خودش اما در این مورد تا قبل از اونکه موارد همجنسگرایی ببینم،بیشتر به اونا حق میدادم اما الان خیلی غصه ام میشه.چندشمم میشه منتهی نمیشه واقعا چندشی خودت رو از این مساله نشون بدی چون بعضی هاشون خیلی محترم هستن.
    اما مطمئنم که با این مساله هرگز کنار نمیام و این مساله به شدت ناراحتم میکنه.نه از بُعد مذهبی بلکه از ُبعد جسمی و جنسی و احساسی...نمیتونم با ناز کردن یه مرد واسه یه مرد دیگه کنار بیام!اییییییی!
    شاهد رو هم گوش دادم و کاش نمی فهمیدم که در وصف این مساله خونده شده..الان اگر بخوام گوش بدم مدام ذهنم سمت این مساله کشیده میشه!وسواس فکری ام عود کرد!!تبلیغی هم نبود توش!نه که در موردش تا الان حرف نزدیم اصلا رشد قارچ گونه نداشته!
    در ضمن فرمودین اگر کنار نمیاین سرتون رو در برف جلوی خونه تون فرو کنین!ما برف جلو در خونه مون الان یه هفته است آب شده چه باید بکنیم!؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. برف رو بیخیال شو... اینا یه سری تابوها و چارچوبهای ذهنی هستند. شاید جای دیگه ای بزرگ شده بودید با این مساله راحت کنار میومدید.
      یک بار یه فیلم کوتاه دیدم که در اون همه همجنسگرا بودند. و خیلی هم طبیعی بود. بعد یک دختر و پسری برخلاف عرف جامعه بهم علاقه نشون دادند... جامعه چنان بلایی سرشون آورد که دختره خودکشی کرد.
      اینم دقیقا مثل همونه. بالاخره باید یاد بگیریم دنیا به همون چهارتا خط قرمز ذهن ما محدود نمیشه.

      حذف
    2. سلام علیکم الان این نظر در جواب نظر من هست دیگه؟
      خب من که گفتم علی رغم مذهبی بودنم اصلا به این قضیه از دریچه ی مذهب نگاه نمیکنم.من تا قبل از اونکه مواردی رو دور وبرم از نزدیک ببینم،میگفتم که هرکسی میتونه با هرکسی که میخواد باشه.دوست داشتن مرز نمیشناسه واین حرفا اما واقعیتش اینه که در مقام عمل وقتی قرار گرفتم و متوجه شدم که فلانی با فلانی هست و اتفاقا ادم های بدی هم نیستن،بیشتر از اونکه بخوام گارد بگیرم غصه ام شد...و دروغ نگم چندشم شد.دوست ندارم توی پروسه تایید این عمل بیفتم چون که مثلا به فرض همه درگیر تاییدش هستن یا گارد بگیرم اگر همه گارد میگیرن.
      من با این قضیه کنار نمیام چون به نظرم خیلی نچسب میاد این پروسه ی همجنسگرایی.چهارچوب های ذهنی ام هم هرگز بهم این اجازه رو نداده که به کسی بی احترامی کنم یا بخوام بگم اگر کسی مثل من فکر نمیکنه پس نباید باشه.
      من میگم که این چهار چوب ها و تابو های ذهنی ام رو دارم.منکر هم نمیشم.اما به این معنی نیست که من با چهارچوب های ذهنی ام کسی رو تفسیرکنم.من که میگم هرکس به عمل خودش.

      حذف
    3. شما جزو انسانهای روشنفکر جامعه مون محسوب میشین. :))

      حذف
    4. نه بهش روشنفکری نمیگم.روشنفکری خودش هم گارد گرفتن به همراه داره خیلی وقتها.من چهارچوب های ذهنی ام رو دارم وسفت وسخت بهش معتقدم در مورد خودم...نه برای فرد دیگه
      من ترجیح میدم که نه بذارم کسی در مورد افکارم و نوع زندگی کردنم نظر بده ونه در مورد کسی نظر میدم.
      در مورد این مساله همجنسگرایی هم بازم میگم اصلا تو کتم نمیره.واقعا بدم میاد چون به نظرم با ذات ادمی همخونی نداره... اما ساکت می مونم منتهی تا وقتی که کسی نخواد با این نوع رفتار زندگی خاری در چشمم باشه.

      حذف
  4. خب من می تونم بگم باهات موافقم پس حرف دیگه ای باقی نمی مونه .جز اینکه شعراین ترانه را برای هر نوع عشق ممنوع دیگه ای هم میشه خوند .
    بلاخره از یه جایی باید با واقعیتهای موجود کنار اومد .دمش گرم گوگوش .من همه آهنگهاشو از اول تا آخر دوست دارم .

    پاسخحذف
  5. اوه اوه اوه از کجا شروع کنم؟؟
    من توی کانادا یه لیسانس جامعه شناسی گرفتم که کلا در مورد درک و احترام به همجنسگراها و ضدیت با تبعیض نژادی بود. همون اندازه که ضدیت با تبعیض نژادی برام ملموس و به حق بود، با وجود تمام تحقیق ها و مقاله هایی که در مورد همجنسگرایی نوشتم این مساله تو کتم نرفت که نرفت!!
    باهات موافقم فقط در این مورد که «به ما مربوط نیست»! اگه کسی خواست هر طوری زندگی کنه تا اونجایی که به کسی آزاری نرسونه مختاره!
    اما باهات در مورد موضوع تبلیغ مخالفم. تو همون دوره لیسانس من به چشمم دیدم که تو این کلاسها بچه های ۱۸ ساله (من دومین لیسانسم بود و بزرگتر بودم) که تازه از دبیرستان بیرون اومدن چطور تشویق به تجربه کردن آپشن های دیگه میشدن! و وسوسه شدن های اونها برای وارد شدن به یک رابطه «بی خطر» (از نظر حاملگی و بدبختی های بعدش) رو از نزدیک دیدم!‌ بعد هم همیشه این راه رو براشون باز میگذاشتن که امتحان کنین اگه خوشتون نیومد همیشه راه برگشت بازه!‌ میدونی ؟ از بیتجربگی و حس یاغی گری اون سن و سال خوب استفاده میکردن!
    شاید تو از احساس خودت مطمئنی اما همه اینطوری نیستن! شکست های عشقی یا تجربه های نا موفق ازدواج پدر مادر ها همه برای امتحان رابطه های جدید زمینه چینه. و من از ته دل معتقدم که جز درصد کمی که با اختلالات هورمونی به دنیا میان ، بقیه کنجکاو هستن و تجربه میکنن! و باز هم از ته دل معتقدم که این نوع رابطه با ذات و سرشت آدمی همخوانی نداره...
    هنوز نتونستم شاهدت رو گوش بدم (آقای پدر داره فیلم میبینه) اما باز هم باهات موافقم در مورد «علاقه نداشته ات به کارهای این روزهای گوگوش» اما خیلی دوستش دارم کلا!

    پاسخحذف
  6. من اصلا این قضیه همجنس گرایی رو نمی تونم بفهمم
    چرا باید یه سری اینطوری باشن یه سری نه؟ مگر نه اینکه زن و مرد مکمل همند؟ پس چرا؟ من فکر می کنم این یه مسئله ریشه ایِ و باید دنبال جوابش بود.... حتما یه دلیلی داره... شاید الان نفهمیم اما 30-40سال دیگه نهایتا دلیل این هم روشن میشه اگر همه به همجنس گرایی رو نیارند
    اما به فرض اینکه این یه غریزه اصلیه و هیچ راهی هم نداره همجنس گرایی های الان فقط برای جوابگویی به غریزه با کمترین خطره، بعضیا هم اصلا براشون فرقی نداره با کی باشن، فقط می خوان این نیاز رفع شه (این مورد رو به چشم دیده ام)
    تو دانشگاه های ایران همجنس گرایی زیاد شده.... مخصوصا به این دخترها
    شاید در خارج از کشور خیلی ها برای راحت بودن از شر حاملگی تست کنن و خوششون بیاد و ادامه بدن
    اینجا علاوه بر این دلیل، دلیل دیگه اش اینه که خونواده ها به همجنس آدم شک نمی کنن.... نه پسری میاد تو زندگیشون که اگه خونواده فهمید یه جنگ شروع شه، نه باکرگیشون رو خطری تهدید می کنه و با همجنسشون هم در آزادیِ کاملا
    تو پلاژ بانوان خانوم ها چه کارها که نمی کنند.... تصور کن یکی از تو اون بلندگوها هعی میگه خانوم فاصله بگیر، خانوم نکن اینکارو.... خانوم ولش کن :))))
    من کاملا با این مخالفم با اینکه خیلی خیلی مذهبی نیستم.... بیشتر تفکرات دیگه منو درگیر میکنه و البته خیلی هم چندش آوره
    چه مردش چه زنش

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خانوم سین جان، این احساساتی که شما دارید همون هومو فوبیا ست!
      اگه کسی بخواد به دیگران دست درازی کنه ، در هر صورت مجرمه ، چه همجنس گرا و چه غیر اون!
      هونطور که آلن گفت این برای همه نیست (منظورم اونجایی که گفتید : «اگر همه به همجنس گرایی رو نیارند») اوناایی که نیستن بهش رو نمی یارن مگر اینکه جامعه از نظر نیازهای جنسی در محرومیت کامل باشه مانند اردوگاهها و زندان ها یا جامعه ی ایران!
      به طور کلی می گن از نظر آماری تنها 10 درصد انسانها هوموسکچوال هستند (این موضوع در حیوانات هم هست )یه درصد کمی هم بای سکچوال (دوجنس گرا) هستن .

      حذف
    2. ببخشید شاید درست نباشه که تا زمانی که صاحب اینجا هست من جواب بدم اما مروارید عزیز اینکه که میگید جامعه از نظر نیاز های جنسی در محرومیت هست مثل جامعه ی ایران خیلی صحیح نیست.
      اینجورهام که شما فکر میکنید نیست.آدمها عوض شدن.حریص شدن و با مظلوم نمایی خودشون سعی میکنن حرص خودشون رو در امور جنسی مخفی بکنن.
      نمیگم که شرایط گل وبلبله و همه کیفشون کوکه که اتفاقا ما خیلی از مشکلات تو جامعه مون برمیگرده به همین مساله ی بنیادی که امور جنسی باشه.اما باید بدونین که لااقل در موارد همجنسگرایی هایی که اینجا من به عنوان یک دختر باهاش برخورد داشتم که کم نبوده به جزدو سه مورد ،بقیه از دم حرص میزدن...و به همه چیز چنگ میزدن تا رفع نیاز بشه.
      حق با خانم سین هست.خبر از خوابگاه ها و مدرسه هاچه میکنن.خب همه ی ما نیازهایی داریم اما این جور حرص زدن ها اصلا خوشایند نیست وتهوع اوره.
      حالا نگین هرچی رو ممنوع کنن مردم میرن طرفش که در همه ی سالهای دانشجویی ام و شرایط کاری الانم وقتی با این موارد برخورد کردم،به عینه می بینم که چجور به اسم رفع نیاز دست به هرکاری میزنن...اصلا بحث ممنوعیت نیست.یه چیزی مثل اصل احترام به تن و بدن از بین رفته.
      همجنسگرای واقعی کم دیدم...اینایی که این روزها همجنسگرا میدونن خودشون رو-البته نه همه شون-پاش بیفته به مردش هم پا میدن.به زنش هم پا میدن...دوجنسگرا داریم خیلی که با مخفی کاری میگن که ما همجنس گرا هستیم در حالیکه حتی از مورچه ی نر هم نمیگذرند.
      و تا زمانی که در مورد این مساله بخوایم با هیس وساکت واخ وپیف برخورد کنیم،همین آش وهمین کاسه است.باید در موردش حرف بزنیم.خیلی ها نادانسته واردش میشن و اسیرمیشن.
      این ویدئویی که گوگوش هم ساخته نمیگم که تبلیع هست چون اگر تصویری اش رو نبینی میشه برای هر عشق ممنوعی لحاظش کنی اما باید بگم که گوگوش با این کارش اشتباه کرد.جامعه ی ایران جامعه ی بیست سال پیش نیست.جامعه ی ده سال پیش نیست...جامعه ی دو سه سال پیش نیست...داغون و مریض شده ویه جورایی منتظر بهونه است...همین ویدئو الان میشه مهر تاییدی بر رفتارهای ناجور دیگه.
      ادم باید حواسش به مخاطبش باشه.اهنگ های گوگوش رو همه گوش میدن حالا چه خوشون بیاد یا نیاد.اما مثلا برای دختر نوجوونی که تو مدرسه میبینه روابط بچه ها رو با هم،از طرفی گوگوش براش خدا حساب میشه،فکرمیکنه خب یک همچین چیزی پس خیلی خوبه...میخواد از ازادی در عشق دفاع کنه.میخواد بگه من خیلی فهمیدم تا الان اما از چاله به چاه میفته.
      باید مواظب هر تایید و تکذیبی که می کنیم باشیم.

      حذف
    3. من هم ادعا نمی کنم که همه چیز جامعه ی الآن ایران رو می شناسم مهسا جان. من همش 4 ساله از ایران اومدم. از زمانِ توی دانشگاه و دبیرستان بودنم هم یه ربع قرنی گذشته! خوشحال می شم که بیشتر بدونم در مورد این حرص زدن هایی که می گی .....
      یعنی چه جوریه؟ خوب یعنی ظرفیت جنسی شون از حد نرمال فراتر میره، یا منظورت اینه که نمی تونن جلوی خودشون رو بگیرن (اونجوری که ما می گرفتیم اون وقتا)؟
      من می گم خوب فوقش در دوران نوجوانی ممکنه سعی کنن به همجنسشون نزدیک بشن...همین جوری ...برای کنجکاوی . ولی خوب اگه ذاتاً همجنس گرا نباشن ، ادامه نخواهند داد (در آینده ی زندگی شون)

      حذف
    4. متاسفانه باید بگم شما فکر می کنی که ادامه نمی دن
      برای رفع نیازشون ادامه می دن
      بچه های نوجون الان خیلی جاهل تر از قدیمن.... خیلی از ارزش ها رو بی ارزشی می دونن
      سخته... توضیح دادن جامعه و نوجوون های الان خیلی سخته.....
      متاسفانه چند سال دیگه احتمالا کسایی که تا حالا به همجنسشون نزدیک نشدن انگ املی می خورن تو ایران...
      چون جامعه ما مسیر روشن فکری... تمدن، آزادی و خیلی چیزهای دیگه رو داره اشتباه میره... خیلی اشتباه
      ایران از 4سال پیش تا الان خیلی فرق کرده
      دیگه دخترها و پسرها برا جسم خودشون ارزش قائل نیستند
      فکر می کنند این نیاز باید رفع بشه به هر شکلی.... ما انسانیم.... باید نیازهامونو بشناسیم و در زمان مناسب برطرف کنیم.... نه اینکه تا سن بلوغ رو رد کردیم به روابط جنسی پناه ببریم
      روابط جنسی مهمه... تو زندگی واقعا مهمه، اما وقتی بشه مبنای زندگی هر آدم دیگه درست نیست....
      تو ایران اکثر روابط همجنس گراها فقط بخاطر همینه که خیلی کم ند کسایی که شک کنند و گیر بدن.... خطری هم نداره براشون

      حذف
  7. آلن جان با نظرت در مورد همجنس گرایی کاملاً موافم و این حمایت گوگوش هم کمک زیادی کرد (و خواهد کرد) به باز شدن فضای بحت در این مورد بین ایرانی ها . من هم بیشترِ ترانه های این روزهای گوگوش رو دوست ندارم. خودِ گوگوش رو خیلی دوست دارم .از اینکه این جور موضوعات بین نسل قدیمی تر ایرانی ها بحث بشه خیلی خوشحال می شم (فرضم اینه که شما جوون تر ها اینجور مسائل براتون حل شده اش)

    پاسخحذف
  8. ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪ ﺟﺎﻥ ﺍﮔﺮﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻴﺎﻡ ﺗﻮ ﻭﺑﻼﮔﺘﻮﻥ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻣﻴﺪﻡ.ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺁﻟﻦ ﻋﺰﻳﺰ ﻧﻤﻴﺸﻢ.
    ﺍﻗﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺑﻲ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻳﻢ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ!ﺣﺎﻻ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ ﻧﻜﻦ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺤﺚ ﺭﻭ ﻣﻴﺒﺮﻳﻢ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﻪ!
    ﻣﻬﺴﺎ ﻫﺴﺘﻢ!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تشریف بیارین خوشحال می شم . :-)

      حذف
  9. مرسی‌ که نظرتون رو گذاشتید، با هم بحث کردید و سعی‌ کردید به هم دید بهتری راجع به این موضوع بدید،

    پاسخحذف
  10. اگه میشد رو پیشونیم خالکوبی میکردم به من چه ؟ به ما چه ؟ ولی از اونجایی که امکانش نیست و چیزای مهمتری واسه اونجا هست شاید یه روز تیشرتشُ بخرم.

    پاسخحذف