مال من هنوز شروع نشده! نه که شروع نشده باشه! هنوز تموم نشده! این بهتره!
مرحله به مرحله اما همه در یک جهت، در جهت پایان! یه آغاز شیرین و امید برای یک پایان زیبا!
کاش داستان زندگی من رو هم آقای حکایتی میگفت، شیرین، جذاب، خاطرهی انگیز! شاید شیرین تر بود!
کودکی گره خورده با این ادامها، این نوستالژی ها! لذت بخش، حتی نمیه شبهات رو میسازه!
این کار زیبا دیدنش خالی از لطف نیست، خالی از خاطره نیست! خالی از این آدمها نیست، که چه پر است!
خوشبین بودم به آینده، به خاطر همین آدم ها! به خاطر همین آدم ها!
ستاره بود بالا، شکوفه بود پایین، قصه ما تموم شد، قصه ما بود همین!
ستاره بود بالا، شکوفه بود پایین، قصه ما تموم شد، قصه ما بود همین!
پی نوشت یک: شاهدش هم همین بغل!
پی نوشت دو: این هم یک اجرای دوباره از دوستانی با ذوق و خوش سلیقه!
خودت بشو آقای حکایتی.
پاسخحذفکاش بلد بودم! به اون خوبی بلد نیستم!
حذفاخی مرسی!من خیلی دوستش داشتم!
پاسخحذفامیدوارم قصه ی شما هم پر از خوبی باشه.اگه بخواین میشه.
ولی بقول خواننده ای میگه:ولی تو قصه ی خودت رو بکش نقاش...بذار هرکی هرچی هست باشه تو خودت باش.
فعلا که همینه! فعلا که خودم دارم نقاشی میکنم، امیدوارم آخرش حداقل از این بوم نقاشی یه چیزی در بیاد!
حذفخب تو که مه دوست داری!مه دار بکش...ولی بکش.خالی نذار که بعدش غصه بخوری که من بلد نیستم خوب قصه بگم و نقاشی ام خوب نیست.
حذفبعدشم کم بلد قصه بلد بودن علاج داره!!
میخوام اما وقتی قابل دیدن باشه اینکه خودت مه دارش کنی سخته!
حذفخوب حالا علاجش چی هست؟
علاجش اینه که امیدوار باشی و بد به دلت راه ندی.
حذفخوشحال باشی و خوشحالی ات رو هم به دیگران منتقل کنی.موقع ناراحتی ات هم ابرازش کنی نه اونکه تو خودت بریزی.
موقع خوشحال ات هم اگه ببینی یکی ناراحته سعی نکنی خوشی خودتو قایم کنی.
مثلا همین پست هایی که بعضی هامون میخونیم.میدونی ممکنه ما اصلا ناراحت نباشیم ولی وقتی پست ناراحت کننده ی یکی رو میخونیم،به عنوان همدردی زیادی میریم توی حس.به نظرم آدم باید واقع بین باشه با چاشنی احساسات.
نمیدونم چجوری منظورم رو بگم؟در واقع میگم که زیادی تو فاز غصه ودرهای دنیا به روی من بسته باشی،همونجوری هم پیش میاد.
تلاش و حس شادی کنار هم میتونه علاج باشه.
بعدشم خودت رو الکی نپیچون.مه دار نکش!یه روز افتابی و یه تپه ی سبز و یه درخت خوشگل و سر سبز و کلی اسمون صاف با ابرهای پنبه ای بکش.خودت رو بکش که اونجایی با کلی حس خوب.کباب دارین با دوستات.با چمیدونم هرکی که دوست داری با هم باشین.
خلاصه اینکه مه دار کشیدن هم جایز نیست!سخت بگیری سخت میگذره.اینو یه آدم سخت گیر به خودش داره بهت میگه!
با تشکر روابط عمومی!
میدونم، میفهمم، سعی میکنم، اما همیشه تصور کردن کافی نیست! یعنی همیشه همه چیز دست ما نیست! اما خوب سعی خودم رو میکنم، هرچند اگه این مازوخیزم بگذاره!
حذفسعی ات رو بکن من از صمیم قلب برات دعا میکنم.
حذفمازوخیزم هم والا چی بگم؟من خودم بهش دچارم!!در موردش سخن نگم سنگین ترم.
خب حق الزحمه ی مشاوره ی منو بده...میخوام ببرم باهاش مازوخیزمم رو درمون کنم!
ای بابا، فکر کردم نیکوکار هستی و فقط برای رضای خدا کار خیر میکنی!
حذفخب حالا!باشه بابا!احساساتم رو جریحه دار نکن.
حذفنمیخواد حق الزحمه بدی!
موافقم با مهسا و صابی. آدم باید آقای حکایتی قصه خودش باشه تا حد ممکن! به همون خوش ذوقی، به همون اندازه به یاد ماندنی!
پاسخحذفقصه گفتن بلد بودن میخواد! من کم بلدم، فعلا که مجبورم با همین قصه بی سر و ته خودم بسازم مامان!
حذفبعد از خوندن پست مه گرفته ات فهمیدم که قصه گفتن رو خیلی هم خوب بلدی!
حذفمامان میدونستی که بمب روحیه هستی؟ مرسی
حذفمنم این نماهنگ رو امروز دیده بودم. خوشم اومد. یاد آقای حکایتی بخیر!
پاسخحذفخیلی دوست داشتنی بود، دستشون درد نکنه،
حذفعالي بود مرسي!كلي سر ذوق اومدم!من دارم آهنگ كارتون هاي بچگيم رو جمع مي كنم اين آهنگ رو هم دانلود كردم و به مجموعه ام اضافه كردم.
پاسخحذفاگر آقاي حكايتي قصه زندگي همه ما رو مي گفت مطمئنم بهترين زندگي رو داشتيم اما چه كنيم كه هر كس مجبور زنگي خودش رو رقم بزنه!
چه کار قشنگی، پس از این به بد اگه شاهد کم داشتم و پیداش نکردم باید بیام سراغ شما! البته نمیدونم کجا!
حذفبه قول دوستان که فعلا چارهای نیست جز اینکه خودمون قصههای خودمون رو بگیم!
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
حذفآلن جان لطفاً کامنتی که ایمیلم را نوشته ام، اگر مشکلی نیست پاک کنید.
حذفمرسی بابت آدرس ایمیل، میتونستید برام ایمیل بفرستید یا از طریق گوگل پلاس. به هر حال ممنون، کامنت رو هم پاک کردم.
حذفسلام دوست خوب من!
پاسخحذفچطوری این روزها؟
دلم برات تنگ شده بود....
میخوندمت... ولی دلم برای اینکه بیام و بگم سلام تنگ شده بود....
سلام آنی جان،
حذفدل من هم برای خوندن سلامهات تنگ شده بود، خوندم که نمیتونی بیای، خوشحالم که اومدی. مرسی،
چقدر دوست داشتني است! چقدر ارامش داره
پاسخحذفدقیقا، پر آرامش، پر خاطرههای خوب، پر عطر کودکی.
حذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفمن هیچ یادم نیست چی کامنت گذاشته بودم اینجا؛ و نمیدونم چی شده که حذفش کردین
حذف:|
من این یک کار رو در اینجا هیچوقت نکردم و نمیکنم! مگر به درخواست کسی که کامنت گذاشته! من فکر کردم شما خودتون منصرف شدید و حذف کردید! من بی تقصیرم!
حذفعاشقشم مرسى
پاسخحذفدست سازنده هاش درد نکنه.
حذف