۱۳۹۲ شهریور ۲۸, پنجشنبه

این چشم های لعنتی

بعضی‌ وقت‌ها باید چشم‌هایت را ببندی، دستت را در جیبهایت بگذاری و قدم بزنی‌ در افکارش، یک گوشه‌ی فکرش بشینی‌، دست زیر چانه بزنی‌ و با چشم‌های بسته نقاشی‌اش کنی‌. 
گوش بدهی‌، پر بشوی از حرفهایش، پر بشوی از او، دل ببندی، دوباره عاشق بشوی، عاشق شنیدنش، عاشق عطر حرف هایش. چشم‌ها را باید بسته نگه داشت، باز که کنی‌، خرابش میکنند این چشم‌های لعنتی.

۱۸ نظر:

  1. پاسخ‌ها
    1. همیشه هم تصور نیست، بعضی‌ وقت‌ها واقعیته، حقیقته، اما چشم‌ها دوست ندارن که ببیننش.

      حذف
  2. باز که کنی همه چیز یهو هیچی میشه! میدونم!

    پاسخحذف
  3. پاسخ‌ها
    1. آخرش هم هیشکی نمیفهمه.

      حذف
    2. نه من کلا قسمت چپ مغزم زیاد فعال نیست :دی

      حذف
    3. احتمالا چند ساله دیگه ممکنه احساس کنی قسمت راستش هم بعضی وقتها کار نمیکنه.

      حذف
  4. خیلی از احساسات خوبمون رو با چشای بسته تجربه میکنیم !

    پاسخحذف
  5. یعنی وقتی چشم باز کنی میبینی قشنگ نیست یا که نه!میفهمی مال تو نیست؟
    من دقیقا نفهمیدم چی شد!
    بخدا من بی ذوق نیستما!اتفاقا از این حس توی کلمات خیلی هم خوشم امد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چشم ها نمیزارن که خود آدم ها رو بشناسی، چشم ها زود قضاوت می کنن، اشتباه قصاوت میکنن.

      حذف
  6. که هر چه دیده بیند دل کند یاد ؟
    پس چرا ما همش چیزایی که چشمون نمی بینه یاد می کنیم ؟
    شایدم از همین نوعی که تو نگاهش می کنیه .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شاید این هم به همین خاطره، شاید اون چیزهایی رو آدم دوست داره و به یادشون می مونه که با چشم دل دیدتشون، حسشون کرده، فهمیدتشون. نمیدونم.

      حذف
  7. راست می گی اینو.. خوب می فهمم...

    پاسخحذف
  8. به نظرم ایراد از چشم ها نیست. اشکال از مدیریت سیستم احساسی آدمه. اینکه گاهی ادم نمی تونه داده های احساسی رو از هم تفکیک کنه یا ادغام کنه. چشم وظیفه اش دیدنه. گوش شنیدن. بینی بوییدن. وظیفه ی آدمم اینه که تمام اطلاعات به دست اومده از سنسورهای مختلف رو پردازش کنه و یه نتیجه بده بیرون. مشکل ما اینه که خیلی زود قضاوت می کنیم و گاهی فقط با اطلاعات به دست اومده از یکی از این سنسورها نتیجه ی نهایی رو به خودمون اعلام می کنیم. عشق واقعی برای اینکه خودش رو نشون بده زمان می خواد. زمان میبره که عشق و هیجان آنی مسیرشون رو از هم جدا کنند. به نظرم عاشق شدن از طریق حرف های یه نفر همون قدر خطرناکه که عاشق شدن فقط به خاطر ظاهر یک نفر. چون با چشم های بسته ادم عاشق یک نفر نمی شه بلکه عاشق تصویری می شه که از اون تو ذهن خودش کشیده. به نظرم عاشق شدن یعنی اینکه آدم دلش برای لبخند یک نفر، بوی اون شخص و حرف زدن باهاش تنگ بشه. البته همونطور که میدونی این فقط یه نظر شخصی غیر کارشناسانه است و لاغیر :)

    پاسخحذف
  9. البته نه فقط اینجا، اما در کل چشم همیشه نشونهٔ ظاهر بینیه، اینجا هم همینه، یعنی‌ همینکه آدم‌ها رو بدونه شناخت قضاوت کرد، منظورم فقط صورت نبود، اینکه بدون اینکه یه نفر رو بفهمی و بهش فرصت بدی که خودش رو بهت بشناسونه قضاوتش کنی‌، حالا یا به خاطر صورت، یا کلام، یا هرچیز دیگه. فکر کنم هر دمون یه چیز رو گفتیم. منم فکر می‌کنم اگه کسی‌ واقع کسی‌ رو دوست داشته باشه، همه چیزش رو مطلوب می‌بینه، همون مثل ساده، سوسک مادری که قربون دست و پای بلوری بچه‌هاش میره.

    پاسخحذف