۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

چوب واقع گرایی

حقیقتش چوب واقع گرایی، یکی‌ از آن دسته چوب هاییست که معمولا بجای وارد آمدن بر فرق سر دیگران بر فرق سر واقع گرا‌ها پایین می‌‌آید، اصولاً واقع گرایی خط میان بد بینی‌ و خوش بینی‌ ‌ست، یک جورهایی میشود خط حائل میان این دو. اما مشکل اینجاست که هر گاه یکی‌ از طرفین این دو خط شروع به سنگ پرانی میکنند، سر واقع گرایی هم بی‌ شکستگی نمی‌ماند و هر گروه سعی‌ دارد که با زور هم که شده واقع گرا‌ها را هل بدهد به سمت مخالف، دقیقا نقط فرود سنگها. واقع گرایی از دید خوش بینان همان بد بینی‌ تفسیر میشود و از دید بد بینان همان خوش بینی‌.

هر چه تفاوت‌ها بین واقع گرایی و اعتدال گرایی زیاد است، اما حداقل در یک زمینه وجه مشترک دارند، اینکه هیچ وقت حرفشان مستقل تفسیر نمی‌شود، همیشه برای آنوری‌ها اینوری هست و برای اینوری ها، آنوری. جفتشان هم خوب میخورند. حالا تصور کن که واقع گرای معتدلی باشی‌.

همان بهتر که ما واقع گرا‌ها خفه بمانیم و پایمان را هم از روی خط برداریم. نتیجهٔ بحث‌های فرسایشی همان فرسایش است، نهایتش این که سر سالم به گور می‌بریم.

پی‌ نوشت: دیروز کمی‌ به آشپزخونه رسیدم، بعد از مدتها که وقت نبود کمی‌ تمیز کاری کردم، خلاصه سابوندنی‌ها رو سابوندم و برق انداختنی هارو برق انداختم و شستنی‌ها رو ریختم توی ماشین ماشین ظرفشویی، مخصوصا گاز (اجاق گاز)، حالا از تمیزی برق میزنه. امروز از سر کار اومدم خونه، گشنمه، اما دلم نمیاد چیزی روش بپزم.

۱۰ نظر:

  1. آخ آخ این طرفا نمیای؟ گاز ما هم التماس دعا داره!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ما در خدمتیم، فقط مزد کارگر رو که عرق جبینش هنوز خشک نشده میدین؟

      حذف
  2. بله فقط فرسایش به همراه داره...و گنگی که آدم بعدش دچار میشه.
    به به چه تمیز!خب نپز!رژیمی زندگی کن چند روز!کیک و شیر بخور!میوه بخور!سالاد بخور!
    حالا اینا رو کسی بهت میگه که اصلا طاقت غذای رژیمی نداره.غذا باید عطرش حسابی بلند بشه.رنگش چشم نواز باشه و طعمش اونقدری محشر باشه که من دوباره یا چندباره بکشم برای خودم...آخ آخ گشنه ام شد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خوب حالا چند روز هیچی، آخرش که چی؟ بعد هم که جواب من رو که خودت به خودت دادی. من دیگه توضیح اضافه هم حتی نمیتونم بدم. منم الان گشنم شد چی کار کنم حالا!!!

      حذف
  3. این واقع گرایی رو شدید موافقم
    آقا... آی گفتی :)) من ظرف که بشورم نمیزارم کسی تا چن دقیقه چیزی بخوره:))

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خوبه حداقل اینجا همه واقع گرا و هم دردیم، درد چوبش کم میشه!
      باز لااقل من به خودم فقط سختی میدم.... دیکتاتوری ها!!!

      حذف
  4. امان از دست كساني كه فاشيست بهداشتي اند و وقتي خونه تميز مي كنند ديگه آدم نمي تونه نفس بكشه از ترس اينكه در بازدمش يه ذره غبارآلود رو روي سطوح صيقلي اشيا برق افتاده جابجا كنه. خواهر من وقتي خونه تميز مي كرد نمي گذاشت كه كتري روي گاز بذاريم و چاي درست كنيم. تا مدتي غمباد چاي مي گرفتيم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه من دیگه اینقدر هم فاشیست بهداشتی نیستم، یک جور‌هایی‌ مازوخیزم بهداشتی شاید داشته باشم اما به سادیسم تبدیل نمی‌شه، اما خوب دیدن تمیزی لذت بخشه و دیدن اینکه ببینی‌ یکی‌ داره کثیفش میکنه ملال آور.

      حذف
  5. من كه معمولن وارد اينگونه بحثها نميشم، به نظرم اساساً كسى قرار نيست قانع شه و هر كس فقط ميخواد حر خودشو بزنه واسه من كه جز سردرد پيامدى نداره!! آشپزخونه را هم دقيقا مثل خودمى !! هميشه بعد از خونه تكانى دلم نمياد هيچى درست كنم:)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. البته من کسانی‌ رو هم دیدم که قانع میشن و قبول می‌کنن، اما واقعیت اینه که اکثراً نه، اکثر آدم‌ها بحث می‌کنن که حرف خودشون رو به بقیه تحمیل کنن.

      همون بهتر دست به آشپزخونه نزنیم اصلا!

      حذف