۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبه

آلن و شکافتن هسته اتم

صبح که بیدار شدم (بخونید لنگ ظهر) دیدم چندتا ایمیل دارم، که مربوط به شرکت بود و کاری که داشتم شب قبل تا دیروقت روش کار میکرد و این ایمیل در جواب فرستادن نتیجه‌ها و مکالمه چند نفر در مورد نتایج بود. و این آخرین ایمیل اون مکالمه،
پیتر: هی‌ مارک، اون قبلا بود. ما الان آلن رو داریم.

خوب دیگه لازم نیست بگم که آدم وقتی‌ از تخت میاد بیرون یه غرور کاذب وجودش رو احاطه کرده و جوری سینش رو جلو میده که انگار هسته اتم سیلیکون رو شکافته.
بعد که از خونه میزنه بیرون دلش می‌خواد دستاش رو نیم متر از خودش فاصله بده انگار که ۴ تا هندونه زیر بغلشه و به هر کی‌ توی خیابون میبینه، با صورتی‌ که یه ابروش بالا رفته و یه خنده یه طرفه، سلام میکنه یه جورایی که بهش بفهمونه، هی‌ تو، اینی که میبینی‌ هسته اتم شکافته ها.

پی‌ نوشت: پیتر کیست؟

پیتر اصولا یک نخبه است، یک نخبهٔ خاص، که من هنوز بعد از ۳ سال کار کردن با این شخص نتونستم هضم کنم که چطور یک نفر میتونه اینقدر بدونه!!!  اما پیتر یه خصلت بارز دیگه هم داره، و اون اخلاقش هست. انسانی‌ به شدت خنده رو، خوش اخلاق، با حوصله‌‌، رفتاری جنتلمنانه، و دوستانه همراه با نحوه راه رفتن، خنده موزیانه و تیک های مخصوص به خودش. اینها رو بگذارید کنار اینکه با حدود ۴۵ سال سن تنها سرگرمیش خارج از کار بازی‌های کامپیوتریه و موزیک مورد علاقش هوی متال. اصولا تا قبل از ملاقات با پیتر کاملا مطمئن بودم که یک انسان نمی‌تونه همهٔ این خصوصیات رو کنار هم داشته باشه.

۱۰ نظر:

  1. من عاشق قسمت هندونه هاشم!!
    هندونه ی هاشِم نه ها! هندونه هاش !

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یعنی‌ اینکه شما هم خودت دوست داری هندونه بذاری زیر بغل خودتون؟ من که خودم کلی‌ عاشق هندونه بازی هستم.

      حذف
  2. آقا ایندفعه که یه اتم شکافتی اون هسته شو قربونت بده من یادگاری!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من خودم اتفاقا این هسته هاش رو نگه میدارم قاطی‌ آجیل شب عیدم می‌کنم، اما به روی چشم.

      حذف
  3. آخ چی میشد این بلاگ اسپات یه گزینه ی لایک داشت، من تنبل رو هی مجبور به کامنت نوشتن نمیکرد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بخدا داره، اون بالا!!! فقط کافیه یه یوزر نیم با همین اسم بسازید توی گوگل بعد میتونید ۱+ بدید. و صد البته همین که سر می‌زنی اینجا خیلی‌ ممنون.

      حذف
  4. آدم تو کار بعضیا می مونه واقعا
    آقا بده من هندونه اش رو بخورم هسته هاشونو میدم بین خودتو آواره تقسیم کن

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تو کار کدوم بعضی‌ ها؟ چطور مگه؟ چیکار کردن بعضی‌‌ها مگه؟

      به خدا من هر وقت این هندونه‌ها رو زدم زیر بغل، هنوز دو قدم نرفتم یکی‌ میزنه همشون رو میندازه، اما دفعه دیگه قول می‌دم تا گرفتم بذارمشون همین بغل برای شما.

      حذف
    2. همین دوست نخبه دیگه :دی

      حذف
    3. نخبه؟ چرا؟ چطور؟ چی کار کرده مگه؟

      حذف