۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبه

دیار کروی ها (یک)

خوب با احتساب وقتی که از خونه اومدم بیرون و رفتن به فرودگاه و پرواز تا الان پونزده ساعت میشه که توی راهم. پرواز اونقدرها هم که فکر میکردم طولانی نبود چون اکثرش به خواب گذشت و دیدن دوتا فیلم.
بدترین قسمتش هم طبق معمول کنترل پاسپورت بود که یه ده دقیقه ای طول کشید برخلاف بقیه مسافرها که فقط یکی دو دقیقه بود. اثر انگشت بگیر تا عکس و ده تا سوال جور واجور. بعد هم که تا چشمشون به پاسپورت آدم میوفته باید چمدون رو هم چک کنن و ... تمام این مدت داشتم توی دلم میگفتم پس این روحانی چه غلطی داره می کنه... که یادم اومد هنوز هیچی.

اما از اونجا به بعدش بر خلاف قسمت قبل خوب بود. اومدم بیرون و داشتم فکر میکردم حالا من چطوری تاکسی رو پیدا کنم... تا اومدم بیرون دیدم کلی آدم ایستادن با پلاکارد توی دستاشون. داشتم سعی میکردم ببینم اسم من کجاست اما خوب از اونجایی که عینک نداشتم نمیتونستم ببینم. به هزار زور و جمع کردن چشمام بعد از چند دقیقه تشخیص دادم اسمم رو روی یکی از کارت ها. خوب باحال بود من معمولا هر جایی که رفتم یا معمولا یه نفر که میشناختم منتظرم بوده یا کلا کسی منتظرم نبوده. با سر اشاره کردم و اون آقا هم سریع اومد و چمدونم رو با لبخند گرفت و راه افتاد. اما من هنوز شک داشتم که اصلا اسم من روی اون کارت بود یا نه... بهش گفتم میشه یه بار دیگه اون کاغذ رو ببینم و به کاغذ دستش اشاره کردم. اونم با لبخند یه چیزی گفت و سرش رو تکون داد و باز راه افتاد. تازه فهمیدم که نه اون انگلیسی میفهمه و نه من کره ای... بیرون فرودگاه بهش اشاره کردم که میخوام سیگار بکشم و اون هم با دست اشاره کرد که نه اینجا نمی شه و باز تند تند به راهش ادامه داد... داشتم فکر می کردم این دو ساعت راه هم رو بقیه چهارده ساعت... ماشین راه افتاد و من با احتمام بالاخره تونستم کاغذ رو ببینم و خیالم راحت بشه که اسم من روش بوده و بعد هم لپتاپ رو روشن کردم که اینارو بنویسم. بعد از چند دقیقه راننده برگشت و بهم اشاره کرد سیگار؟ منم با شوق زائد الوصفی سرم رو به نشونه رضایت تکون دادم. یه پمپ بنزین توقف کرد و بهم اشاره کرد پشت ساختمون می تونم سیگار بکشم. سیگارم رو که روشن کردم دیدم با دوتا نوشیدنی تو دستش اومد و یکیش رو بهم داد و منم تشکر کردم. اولش که دیدم همش کره ای روش نوشته اما حدس زدم باید قهوه سرد یا یه همچین چیزی باشه اما بعدا دیدم انگلیسی هم نوشته... خوب فکر کنم دو ساعت هم سفر جاده ای دارم تا مقصد و رسیدن به هتل... ولی بلافاصله باید برم دفتر شرکت... دیگه جونی به آدم میمونه؟ نه والا... 

۲ نظر:

  1. موندگار می شی یا موقته؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه موندگار که نمیشم. یه سفر یه ماهه ست. البته دروغ نگم از اینجا بیشتر از هلند خوشم اومده... البته هنوز زیاد ندیدم.

      حذف