۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

ما سرخوشان مست!

اصولا باده به خودی خود نوشیدنی‌ مزخرفیست، به عبارت دیگه تعداد انسان‌هایی‌ که لیوان مشروب به دست میگیرند و از مزه مزه کردنش لذت میبرن نسبت به آدم‌هایی‌ که نمیبرند خیلی‌ خیلی‌ کمتر است. اما خوب این فقط یک بعد نوشیدن می‌‌ است.

اصولا انسان‌ها در هر جایی‌ که باشند و از آن سنخ نباشند حوصله‌شان سر میرود که بماند، زده هم می‌شوند. اگر یک نقاش در بین چند فیزیکدان بنشیند و به بحث آنها گوش کند احتمال اینکه لحظه شماری کند برای رفتن بیشتر است تا اینکه بنشیند و گوش کند، اگر یک دانشجوی مهندسی‌ بین چند دانشجوی حقوق بنشیند و به مباحث حقوقی گوش کند احتمال اینکه سردرد بگیرد بیشتر از این است که نگیرد و و و. همین راجع به باده نوشان و باده ننوشان هم صدق می‌کند، اینکه هر کدام از افراد این گروه را در گروه دیگر بگذاری حوصله‌شان که سر میرود هیچ، احساس ناخوشایند هم میکنند. هم را درک نمیکنند!

نه هیچ مستی از دل هوشیار خبر دارد و نه هیچ هوشیاری از دل مستی. می‌‌ و باده هیچ کار خارق العاده ای‌ انجام نمیدهد فقط احساسات را چند برابر می‌کند، همهٔ احساسات را! باده انسان را به خود انسان تبدیل می‌کند، این ساده‌ترین توصیف برای باده است. آدم در مستی همان است که واقعا هست. خوشحال باشد، قهقهه می‌زند، غمگین باشد، زار زار گریه می‌کند، خشن که باشد، دعوا می‌کند، مهربان که باشد انقدر مهربانی میورزد که از آن طرف بوم می‌‌افتاد، عاشق که باشی‌، دنیا دور سرت میچرخد، تنها که باشی‌ اگر هزار نفر هم کنارت باشند تنها تر میشوی. مستها بحث می‌کنند برای ساعت ها، هیچ وقت دو مست را ندیده‌ام که سر یک بحث منطقی‌ دعوا کنند، ساعت‌ها مینشینند، یک جمله را ده بار توضیح میدهند، آن یکی‌ ده بار گوش میدهد و هر بار همان نظرش را می‌گوید، مستها آدم‌های با حوصله ای‌ هستند. 

باده هرچه که نداشته باشد، نقاب از صورت آدم بر میدارد. اینکه از دوستت به خاطره آنچه که هستی‌ نمی‌ترسی! خوشحالی‌ که باشی‌! آدم‌های مست عاشق ترند. مست‌ها از هزار هوشیار بیشتر میفهمند، بیشتر میفهمند، بیشتر میشنوند، مستها نمیترسند که در خیابان هم را بغل کنند که مبادا کسی‌ فکر کند همجنس گرایند! مستها حرف توی دلشان نمیماند! مستها رو بازی می‌کنند! ما سر خوشان مست در مستی آدم‌های بهتری هستیم، حداقل خود خودمون هستیم حتی اگر بد هستیم!

پی نوشت یک: شاهد اول همین تصنیف این بغل

پی نوشت دو: از فردا دایم الخمر نشید بگید آلن گفت! من خیلی بیجا کردم اگه همچین حرفی زده باشم!

پی نوشت سه: این یک شکوائیه نیست یک دفاعیه است!

پی نوشت چهار:


هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش
گوش من و حلقه گیسوی یار
روی من و خاک در می فروش
رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش
داور دین شاه شجاع آن که کرد
روح قدس حلقه امرش به گوش
ای ملک العرش مرادش بده


و از خطر چشم بدش دار گوش




زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست



۲۸ نظر:

  1. من موافق نیستم!‌ منی که الکل نمیخورم همیشه توی هر جمعی با خورده و نخورده اش حال میکنم! اونا رو نمیدونم!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حالا شما با یه جمله موافق نبودی دیگه، بعد هم که اصلا هرچی‌ مامان بگه، همون!

      حذف
    2. راست میگی! از اول شروع میکنیم: من با یه جمله شما موافق نیستم!‌ بقیه اش عین حقیقته!!!
      بعد هم چاکریم!

      حذف
    3. شما از هر جایی که شروع کنید قبوله! چه موافق، چه مخالف!

      حذف
  2. در برخی موارد صادق است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با این جمله یاد یه چیزی افتادم، اما نمی‌دونم چی‌!
      جایز چی‌؟ هست؟

      حذف
  3. اما آلن جان این همیشه درست نیست
    بعضی وقت ها باده خوی شیطانیِ انسان هارو بیدار میکنی و خیلی از انسان ها تو مستی بلایی سر انسان دیگه ای میارن
    فقط قسمت شادی و غمش رو انسان خود واقعیش رو نشون میده، والا خیلی چیزهای دیگه هم داره

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با این جمله هم موافقم!

      حذف
    2. خانوم سین و مامان جان! با کامل احترام بیشتر مخالفم تا موافق!

      حذف
    3. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

      حذف
    4. خانوم سین مگه چی‌ گفتی‌ که پاکش کردی؟

      حذف
    5. چيز خاصى نبود به گيسم قسم:دى

      حذف
  4. والا ما کنار باده گساران اوقات میگذرونیم به ما بیشتر خوش میگذره!تا اونا!!!
    من مخالف هرچیزی هستم که تعادلم رو از بین ببره...در ادامه هم باید بگم مامان با هرچی موافق بود منم موافقم!البته نظرات بالاتر رو عرض میکنم.
    این اهنگ رو هم دوست داشتم.این شعری هم که گذاشته بودی رو خیلی ولی کلا به من باده نگسار همیشه بیشتر خوش گذشته...تازه شم من همینطوری هم دور بری هام رو بازی میکنن.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مهسا جان شما اصلا حسابت فرق میکنه! چه باده گسار، چه باده نگسار،! آهنگ رو من هم خیلی‌ دوست دارم و مخصوصا در عالم سرخوشان.

      حذف
    2. یه چیزی بگم.منظورتو نفهمیدم!یعنی چی حسابم فرق میکنه؟

      حذف
    3. حالا نمی‌خواستم اینجا بگم! اما پست‌های خودت رو میگم که میگی‌ ‌همش به یه جایی می‌خوری یا حواست پرته ‌همش یه چیزی رو جا میذ‌اری و اینا، منظورم این بود که با باده و بی‌ باده شما در عوالم مستی هستی‌!

      حذف
  5. شما و صاب مرده انگار در دو انتهای طیف هستید از نظر علاقه و تنفر از باده
    من خودم هم به تجربه فهمیده ام که چی بخورم و چقدر بخورم که مشکلی برای کسی پیش نیاد . به قول خارجی ها «مسئولانه» باید باده خورد.
    از قدیم هم گفتن : باده نی در هر سری شر می کند / آنچنان را آنچنان تر می کند.
    میشه خلاصه همونی که آلن گفته.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کاملا موافقم و تصدیق می‌کنم! اما خوب حقیقتا فکر کنم که ما (هر دو) خیلی‌ اون سر طیف نیستیم، اما خوب لازم بود در کنار معایب، از مزایا هم صحبت بشه! و‌ای کاش به جای همهٔ چیزی که نوشتم همون یه بیت شما رو مینوشتم، کفایت میکرد!

      حذف
  6. گل در بر و می در کف و معشوقه به کام است
    سلطان جهان هم به چنین روز غلام است ...
    گر چه ما خانوما به مزه خوری بیشتر شهره ایم تا باده نوشی اما هر چیز به جای خویش نیکوست . اول اینکه از حد تعادل خارج نشه ، مداومت نداشته باشه و یومیه نشه ، هر کسی دوز خودش رو بدونه و اور دوز نشه ! و دست آخر اینکه جو گیر نشه و اگه میدونه ظرفیت نداره حداقل در خلوت بخوره که ضایع نشه جلوی دیگرون و برای یه عمر سوژه خنده ی دوست و دشمن بشه !!!
    کاری هم اصلا به شایعات یا واقعیات در خصوص خونساز بودن شراب و خاصیت باز کنندگی عروق اصلی در صورت مصرف هفتگی ده سی سی ویسکی جانی واکر ندارم !!!! اسمایلی نیشخند نداره اینجا احیانا ؟؟؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. واقعا که
      گل در بر و می در کف و معشوقه به کام است
      سلطان جهان هم به چنین روز غلام است
      دیگه چیزی هم موند که از قلم انداخته باشید شما؟ کلا آدابِ می‌‌گساری رو در یک بند کامل و واضح گفتید. و خیلی‌ هم موافقم. و من اتفاقا مشروبات الکلی رو به خاطره اون بعد علمیش که شما گفتید مینوشم، والا!

      حذف
  7. والا دروغ چرا
    دو سال پیش یه بنده خدایی یه شیشه ویسکی اعلا کادو تولد داد به پسر جان ما ،اونم اومد دو دستی تقدیم کرد به باباش .باباش هم که تنها خور نبود اومد داد به من .منم یه نهار خوشمزه گذاشتم کنارشو ته شیشه رو با همسر جان درآوردیم اما بجان خودم حتی گرم هم نشدم چه برسه به مستی و اینا .از اون به بعد به من میگن تو شراب حروم کنی .گویا باید سوخت و ساز بدن بالا باشه که اثر کنه .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. پس رو منم اثر نخواهد گذاشت با این حساب :دی

      حذف
    2. خوب آدم با آدم فرق میکنه، تاثیرش روی آدم‌ها متفاوته، کم و زیاد هست احتمالا، اما در عجبم از یه شیشه ویسکی! باز شراب بود یه چیزی!

      حذف
  8. حالا عدل الان اومدم یه نگاه بندازم به اونایی که میخونی،پاک شده!زود بیارشون میخوام ادرس یکی رو پیدا کنم!

    پاسخحذف
  9. حس و حال مستیو گاهی دوست دارم ولی اگه زیاد تکرار شه نه

    پاسخحذف