۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

نوا

روز شلوغی بود! خیلی‌ شلوغ، صبح زود رفتم و ساعت نه شب برگشتم خونه. خسته بودم، حتی حال اینکه شام بخورم هم نداشتم، نشستم روی کاناپه، چشمام رو بستم.

ناخن انگشت اشاره دست راستم داره بلند تر میشه، ازش مراقبت می‌کنم، هر شب سوهان ناخن می‌زنم که مبادا گوشه هاش بشکنه، احتمال داره تا چند وقت دیگه توی شرکت یکی‌ پیدا بشه و بهم بگه: "گود گِرل".

سه تار روی کاناپه بود، برش داشتم، هنوز ناخنم انقدر بلند نیست که کامل  بخوره روی تارها، نوک انگشتم کشیده میشه و صدای ساز خس خس میکنه، چیز خاصی‌ نمیزدم فقط انگشت هام رو روی پرده‌ها بالا و پایین می‌کردم، بیشتر مضراب زدن سه تار رو تمرین می‌کردم، چند بار انگشت هام بالا و پایین رفت و احساس کردم یه صدای آشنا میاد، دوباره، باز همون صدای آشنا، چشمام رو بستم و فکر کردم. ذوق زده شدم، حتی با تارم هم هیچوقت این آهنگ رو نزده بودم، گشتم دنبال بقیه نوت ها، یکی‌ بعد از یکی‌ در میومد. 

همین چهار تا نوت پشت سر هم یکی‌ از آهنگهای مورد علاقه من رو خلق میکنه، همینقدر ساده، همینقدر آروم. نصف آهنگ درومد، برای خودم خوندم، زدم.

من هیچوقت حرفه ای‌‌ ساز نزدم، حتی هیچوقت نوازنده خوبی‌ هم نبودم، برای دل خودم میزدم، تازه داره دلم برای سازم تنگ میشه، نمی‌دونم چطور چند سال رو بدون اون سر کردم.

پی‌ نوشت یک: دیگه نیازی که نیست بگم شاهد اون بغل هست، به این بهونه‌ شما هم گوش کنید.

پی‌ نوشت دو: این محمد حیدری...

پی‌ نوشت سه‌: فردا شب دارم می‌رم کنسرت پالت، جای همتون خالی‌، آخ "از سرزمین‌های شرقی‌"... این روزها لحظه ها  نوا داره!

۱۴ نظر:

  1. یه چیزی بزن بذار اینجا!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در اولین فرصت چشم، البته بگم از الان که منتظر یه سری صدای ناهنجار باش!

      حذف
  2. بعد از مدت ها دست به ساز بردن خیلی حس خوبیه. نه؟ (گلبرگ اینا)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. واقعا خوبه. یه حس عجیبی داره، انگار آدم باید بعضی وقتها دلتنگ بعضی چیزها بشه!

      حذف
  3. منم موافقم که یه چیزی بزن واینجا بذار و یه سوال اونکه پی نوشت دو یعنی چی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چشم - آهنگساز این آهنگ اگه اشتباه نکنم

      حذف
  4. برادر من هم ساز ميزنه. به يكي كه داره ميره ايران سپردم براش بخره يكي بياره. منم پيشنهاد ميكنم بذاري يه چيزي حتمن خوب ميزني.

    پاسخحذف
  5. ۱- از «گود گرل» یه عالمه خندیم!
    ۲- شاهدت دزدیه!
    ۳- کنسرت پالت خوش بگذره... از قول من ازشون بپرس چشم مثل مثلث چه لطفی داره آخه؟!؟
    ۴- منم هیچ وقت نوازنده خوبی نبودم اما واسه دل خود آدم میچسبه!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شاهدم؟ از کی دزدیدم مامان؟
      شما چه سازی میزنی؟

      حذف
  6. شیطونه میگه برم از زیر تخت پسر جان اون سنتور بدبختو که همه فراموش کردن دربیارم ...
    هیچوفت وقت اون نشد که ساز زدن یاد بگیرم .یه عمره تو حسرتش موندم .خوشبحال تو که اقلن برای دل خودت می تونی صداشو در بیاری .
    اینبار آبم با شاهدت تو یک جوی رفت خیلی هم رفت گمانم هفت هشت مرتبه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. میدونم، اما خوب دیر نیست، میشه صداش رو الان هم در بیارین.
      خوشحالم که لااقل یک بار این شاهد من آبرو داری کرد!

      حذف