من کلا آدم خشنی نیستم، در کل زندگی تعداد دعواهایی که در کوچه و خیابون کردم به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسه، اما خوب دو موردش رو یادم میاد، یک بار توی خیابون بود که یک نفر گیر داد و بحث بالا گرفت و بعد هم چهار پنج نفری ریختند سرم و تا جا داشت خوردم، من هم اون وسط یقه یک نفر را گرفتم و مشتهایم را حواله بینی مبارکش کردم، شکست! اما خوب تا جا داشت خوردم.
یک بار دیگه هم با یکی از بچه محلها بود، آنقدر روی مخم رفت و رفت و اعصاب من رو لگد کرد که در جواب دستی که روی سینهام گذاشت و هل داد یک مشت دوباره حواله بینیش کردم، این مشتهای من بینی رو خوب هدف میگیره! اما خوب فکر میکنم برای تمام مدت عمرم این آمار بدی نیست، بعضی وقتها حتی از دعوا هم اجتنابی نیست، اینکه اگر نخواهی هم مجبورت میکنند.
دیشب به همراه یک دوست ایرانی و همسرش و یک دوست استرالیایی به یک بار ایرلندی رفتیم، همسر این دوست استرالیایی ما خواهرزاده صاحب بار هست. ایرلندیها دو خصلت بارز دارن که در تمام دنیا معروفشان میکند، اول اینکه در نوشیدن الکلیجات همتا ندارند، دوم اینکه جوانهایشان خوب دعوا میکنن. ایرلندیها هم در کّل دنیا پخش و پلا هستن، مثل ایرانی ها!
مشغول بیلیارد بازی کردن بودیم، همه چیز خوب بود، چند پسر هلندی کمی اونطرف تر ایستاده بودند، از همون اول هم معلوم بود یک جای کارشون میلنگید، دری وری میگفتند و متلک میپروندند. اما خوب ظاهرا یک جا صبرشون تموم شد و بلند شدن، نزدیک اومدن، دوستم داشت نشونه گیری میکرد و چند بار چوب بیلیاردش رو عقب و جلو برد... که یکی از اونها چوب رو از پشت گرفت و هٔلش داد. دوست من هم برگشت و پرسید که مشکلی دارند و همین کافی بود که بهانه لازم برای دعوا رو به اونها بده، اما خوب دوست استرالیایی من سریع وارد ماجرا شد. پسر هلندی که از همه قلدرتر به نظر میرسید در جواب دوست من که پرسید مشکلش چیه فقط به تکرار یک جمله بسنده کرد؛ "اینجا کشور منه، هر کاری که بخوام میکنم"، همه چی برای رد و بدل شدن مشت اول آماده بود، دوست استرالیایی من سعی داشت که آرومش کنه و شاید سی بار پشت سر هم این جمله رو با صدای بلند تکرار کرد؛ "من از تو میخوام آروم باشی و گوش کنی، من از تو میخوام آروم باشی و گوش کنی"، اما خوب اثری نداشت، دستش رو گذاشت روی سینه پسر هلندی و با صدای خیلی بلند بهش گفت. "تو الان توی بار ایرلندیها هستی و اگه میخوای از بارم بیرون نندازمت، همین الان خفه میشی". دو تا محافظهای بار هم اومدن و کنار دوست استرالیایی ایستادن. یهو ساکت شد، دوست استرالیایی با آرامش ادامه داد، همه اینجاییم که آخر هفته رو خوش بگذرونیم، ۴ تا آبجو براشون سفارش داد، دستی به پشتش زد، دوست ایرانیمم همینطور. یجورایی همه آروم شدن و دست دادن و سعی کردن که کول باشن، دوباره برگشتن سر بازی.
در تمام این مدت من لیوان آبجو در دست روی چهار پایه نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که اگه دعوا شد همینجا بشینم و نگاه کنم یا اینکه بلند بشم و بینی اون کچله رو هدف بگیرم! همسر دوستم هم کنار من نظاره گر بود.
حالا اینکه ما همهجا غریبیم و در غربت بماند، که نه مشکل اینجا که مشکل اونجا هم بود!
اینکه این موهای سیاه، سر سبز میدهد بر باد هم بماند!
اینکه اینها نژاد پرستی در ذاتشون وجود داره حتی با تمام ژست آزادی اجتماعی و روشنفکریشون هم بماند، (نه اینکه ما ایرانیها نیستیم البته!)
پی نوشت یک: شاهدش هم همین بغل، دیشب این آهنگ ناخوداگاه اومد توی ذهنم، راکی درونم داشت بیدار میشد و میخواست با مشت بزنه تو بینی دراگو!
پی نوشت دو: بابای من هم مثل خودمه، با قطعیت میتونم بگم اگه که من دو بار در زندگیم دعوا کردم بابای من یکبار هم با کسی دعوا نکرده، نوجوون که بودم بابام یه دفعه بهم گفت، هیچ وقت دعوا نکن حتی اگه کسی حقت رو خورد فیزیکی باهاش درگیر نشو، اما اگه این اشتباه رو کردی یا حقت رو بگیر، یا مثل مرد بایست و کتک بخور.
:| :| :|
پاسخحذفاین مشت شما چرا اینقدر گرونه؟!نهایتش نصفه این مبلغ باید حساب کنی ها!
پاسخحذفدعوا کار بدیه!نکنید!
گرون نبود که! به هر حال چشم!
حذفچرا دیگه؟برای ما گرون در میاد باین اوضاع ارز!ارزون حساب کن توی دعواهامون بیای دماغ نشونه بگیری!
حذفموافقم مهسا، دعوا کار بدیه!نکنید!
حذفدر هر دو مورد، چشم!
حذفمن الان دارم به این فکر می کنم اگر اینجا ( اهواز ) یه بحثی پیش بیاد و یکطرف بحث مدام بگه " من از تو میخوام آروم باشی و گوش کنی " چی میشه نتیجه اش ؟
پاسخحذفخوب چی میشه؟ بدتر میشه یا بهتر؟
حذفبنظرم بدتر که میشه هیچ در حین حرف زدنش احتمال داره بزنن تو گوشش !!! یه مورد اینطور از نزدیک دیدم طرف اومده بود واسطه بشه سر هیچی کتک هم خورد !
حذفنمی دونم مسیح، گاندی و سایر نظریه پردازان
پاسخحذفمبارزه بدون خشونت،
چقدر تونستن روی ماها، تاثیر بذارن
ولی یه جمله از *** تدی روزولت *** بگم
اوباما هم در مورد ایران گفته:
ملایم حرف بزن، ولی چماق بزرگی همراه داشته باش
----
الن، توی غربت، مشت های یه خارجی
خیلی به اندازه ایران، کارکرد ندارند ها
در استفاده از مشت هاتون
لطفا کمی دقت کنید
مرسی دیپ بلو، حرفت رو کاملا قبول دارم، من کلا آدم بی خطری هستم، من حتی با آدمها درگیری لفظی هم پیدا نمیکنم، نهایتش راهم رو میکشم و میرم. اون دعواها هم که گفتم یکیش مال دوران راهنمایی بود و یکیش دبیرستان. یه جورایی شاید از دعوا بترسم. اینایی هم که خوندی اکثرش به غیر از شرح ماجرا، ساخته و پرداخته ذهن جو زده من بود.
حذفاین دعوا کردن یا دعوا نکردن توی ذات آدمه... یا دعوا میکنی یا نمیکنی... هیچ راه حلی هم براش وجود نداره. تعداد آدمهایی که با سعی و تلاش برعکس ذاتشون عمل کردن انقده کمه که از روشون فیلم میسازن.
پاسخحذفاین رو تا حدود زیادی موافقم، هرچند محیط و شرایط هم بی تاثیر نیست،
حذفخوب شد کار به جاهای خطرناک نکشید. من خیلی از دعوا می ترسم. حتی اگه یک سال نوری هم فاصله داشته باشم باهاش من رو می ترسونه.
پاسخحذفبابای منم فکر نکنم تو عمرش خشونت به خرج داده باشه. از فرصت استفاده کنم قربونش برم :)
راستش من هم خودم از دعوا میترسم، خیلی، یعنی بیشتر از عاقبتش میترسم، از اینکه یه دعوا ممکنه به یه اتفاق جبران ناپذیر منجر بشه، اینه که از وقتی عاقل شدم دعوا نکردم! در ضمن قربون بابای شما!
حذفاز اینکه ایرلندیها شهره شراب خوردنن شک نکن .یه جورایی خودشونو خفه می کنن .دیدم که میگم .اما دروغ چرا من هنوز تو این 6 سالی که اینجام یه دعوای بزن بزن هم ندیدم .البته ناگفته نماند میگن گالوی شهر آرومیه .احتمالن دابلین از این خبرا زیاد باشه .
پاسخحذفاما در شرح ماجرا نوشتی پسر هلندیها گیر داده بودن !
بقول اون دوستمون دارم فکر می کنم اگه این جمله من از تو میخوام آروم باشی و گوش کنی را در ولایت بکار ببری چه جواب خواهی شنید .احتمالن اونجا تاکید را بر من میزارن نه بر آروم بودن مثلن تو کی هستی که بخوای ؟یا یه همچین چیزی.
...
چه خوب شد شاهدشو معرفی کردی من همیشه اسپیکر خاموش به وبلاگها سر میزنم .یادم باشه اینجا اومدم یه حالی هم از شاهدت بپرسم .
من یک دوست و همکار ایرلندی دارم که اتفاقا خیلی هم الان معروف هست و میتونم حدس بزنم که شما هم اگر بیننده برنامههای تلوزیونی ایرلند باشید میشناسینش. در مورد شراب خوردن که یگانه بود و هست در مورد دوم هم همینطور، هر دفعه به ایرلند میرفت با یه جای زخم روی صورتش برمیگشت اینجا، نمیدونم چرا!
حذفدوست من بیشتر تاکیدش روی آروم بودن بود البته و مثل اینکه اینجا هم خیلی جواب نداد و از راه دوم وارد شد!
من تابحال دعوا نکردم و امیدوارم همینطور بمونه.
پاسخحذفاینجا هم دعوا ندیدم، که رفتار او پسر استرالیایی رو تایید می کنه.
سلام ما رو هم به شاهدت برسون!
خیلی خوبه صابی جان، البته میدونی آدمهایی که به قول آنی دعوا میکنن و در ذاتشون هست همه جا هستن، بعضی جاها بیشتر بعضی جاها کمتر،
حذفشاهدم هم که همین بغله دیگه، خودت پلی کن بی زحمت و حال و احوالش رو بپرس!
نژادپرستی که واقعا زیر پوستِ متجددِ غرب بیداد میکنه!!
پاسخحذفخوبه، ظاهرا من تنها کسی نیستم که حس میکنم!
حذفاینجا نخواهی توانست جمله ی " من ازت میخوام آروم باشی ..." رو تکرار کنی ! هنوز عمون اولین دفعه اش به انتها نرسیده فکّت روی زمینه و دندونات ریخته توی دهنت !!!( فک کنم جمله ام تکراری بود ، سرباز قبلا تذکر داده بود !!)
پاسخحذفجالبه برام، چرا؟ این همه بی صبری برای مشت اول رو نمیفهمم از کجا میاد!
پاسخحذف